رفیق شفیق

یا رفیق من لا رفیق له

رفیق شفیق

یا رفیق من لا رفیق له

و رضوان من الله اکبر

کوتاه دیدگان ، همه راحت طلب کنند

عارف، بلا ،که راحت او در بلای اوست

بگذار هر چه داری و بگذر که هیچ نیست

این پنج روز عمر که مرگ از قفای اوست

هرآدمی که کشته ی شمشیر عشق شد

گو غم مخور که ملک ابد ،خون بهای اوست

از دست دوست هر چه ستانی شِکر بود

سعدی !رضای خود مطلب چون رضای اوست