زندگی یعنی چه؟ :با خودم می گفتم زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی ، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!! زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند
یاد حرف استاد خدام حسینی افتادم: زندگی در لحظه اکنون
سلام بسیار ناب درسی بلند بود ممنون جدای از حق خواهری ، حق استادی هم به بنده دارید. شاید به دعا بتوان بخشی را جبران نمود. اجابت افاضه ی ربانی است ان شاء الله
سلام
ممنون از شما ونظرات ارزشمندتون شما خیلی خیلی به من لطف دارین...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام خواهر
خوبی؟
پست قشنگی است.
خدا گفته است اگر بنده ام به کسی غیر من امید داشته باشه امیدش رو ناامید می کنم!
باید خیلی مراقب بود
عکس هم واقعا جالبه
سلام خواهر جان


خدا رو شکر
خدایا از من بگیر هر چی که تو را از من می گیرد...
کاش حرمتش رابدانیم
کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاش...
سلام یه فیلتر شکن کاملا تضمینی به همراه تست رایگان رو گذاشتم تو وبم دوس داشتی بیا[گل]
سلام
حافظ (ره):
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقهی پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود...
خداقوت
سلام
ممنون از هدیه تون عمه جونی
قیام زیبا
شاعر : رضا اسماعیلی
امام، آن که دلش چشمه سار معنا بود
تمام زندگی اش یک قیام زیبا بود
نگاه مشرقی اش چلچراغی از رویا
به سقف شب زده مشرقی، معما بود
دلش مترجم آواز روشن خورشید
لبش مفسر لبخند صبح فردا بود
دو چشم روشن او یک دوبیتی زیبا
درون دفتر احساس سرخ گل ها بود
دلش انار ترک خورده پر از آتش
گدازه های دلش دانه دانه پیدا بود
تمام زندگی اش بوی سادگی می داد
کسی به سادگی او نبود،آیا بود؟!
قسم به چشمه! زچشمان او نشد سیراب
دلم که عاشقان آن بی کرانه دریا بود
شبی تمام دلش جذب نور مطلق شد
غروب او چو طلوعش، قشنگ و زیبا بود
دهه فجرمبارکباد
ممنون عمه جونم
سلام خواهر

دیگه ما رو تحویل نمیگیری! خیلی سرت شلوغ شده فکر کنم
دی:
ما مشتاق زیارت شما هستیم همیشه
شبت بخیر
سلام دونده جان گل و گلاب
فکرت اشتباهه ! دی:
گاو وگوسفندت آماده کن که دارم میام
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
یاد حرف استاد خدام حسینی افتادم: زندگی در لحظه اکنون
سلام
بسیار ناب
درسی بلند بود
ممنون
جدای از حق خواهری ، حق استادی هم به بنده دارید. شاید به دعا بتوان بخشی را جبران نمود. اجابت افاضه ی ربانی است ان شاء الله
سلام
ممنون از شما ونظرات ارزشمندتون
شما خیلی خیلی به من لطف دارین...