رفیق شفیق

یا رفیق من لا رفیق له

رفیق شفیق

یا رفیق من لا رفیق له

عاقبت به خیری

بسم رب الحسین (ع)

دوستای خوبم سلام

امروز ظهر که رادیو رو روشن کردم یه سخنرانی شنیدم که خیلی فکرم مشغول کرد اینقدر که تصمیم گرفتم اینجا هم بنویسم

سخنران دکتر میرباقری بودند

ایشون فرمودند باید گریه خوف داشته باشیم

شمر لعین روزی در صفین در لشکر امیر المومنین بود واونجا زخمی شد...

زهیر بن قین که پرچم دار سپاه امام حسین (ع) بود در لشکر معاویه بود!!!!

نباید به خودمون مطمئن باشیم

نکنه منی که الان در مجلس عزای امام نشستم جسمم اینجا باشه وروحم در سپاه عمر سعد!!!

این که شنیدم تمام بدنم لرزید

خیلی برام سنگین بود

خدایا ما رو به خودمون وا مگذار...


نظرات 8 + ارسال نظر
خوده خودم سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.tahnayiyam.blogsky.com

اتفاقا منم امروز داشتم به همین فکر میکردم...

آمین..

ابراهیم ... آفتاب جماران چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:27 ق.ظ http://jamaran110.blogfa.com

سلام
اعظم الله اجورنا و اجورکم
با مطلبتون کاملا موافقم. امیدم همه این ست که ارباب عنایت کند و در طوفانهای حب دنیا در سفینه ی نجات خویش جایمان بخشد. ور نه از غریقانیم.
.
.
.
ممنون که تشریف آوردین
در محافل حسینی یادتان همراه روضه هایم بود.
آژم/ روضه ای به کوتاهی یک سطر و به بلندای زمان.

آسمان چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://barayemadaram.mihanblog.com

ازخداپرسیدم خدایا چه چیزی تورا ناراخت میکند خداوند فرمود هر وقت بنده ای با من سخن میگوید چنان به حرفهای او گوش میدهم که گویی به جز او بنده ای ندارم ولی او چنان سخن میگوید انگار من خدای همه هستم الا او.

سلام دوست خوبم

خدایا ما رو به خودمون وامگذار..... آمین

باشو چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:00 ب.ظ

روزدانشجو گرامی باد بابصیرت حسینی موفق باشید.
عزیزم هیچکس نباید غره به امروزش باشه فقط ازخدابخواهیم بصیرت مان رازیادکند

ابراهیم ... آفتاب جماران پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ق.ظ http://jamaran110.blogfa.com

سلام
12 محرم، روز تدفین تن های بی سر و شهادت سفیر کربلا را تسلیت می گم. ممنون که سرزدید. التماس دعا

باشو پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ق.ظ

سلام برپیکر مطهرشهدای عاشورا.سلام برعمه داغدارورشیده -
باایمان بازدارنده بروزم

صهبانا جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ق.ظ http://lemonade.blogsky.com

سلام
همسرم برایم تعریف کرد از مجلس سخنرانی که رفته بود و از جناب زهیر
زهیر از کودکی همبازی حضرت ابا عبدالله(ع) بود ...
روزی هنگام بازی، حضرت امام حسین(ع ) زمین می خورند و لباسشان خاک آلود می شود ... زهیر آنحضرت را بلند میکند ... لباسشان را می تکاند و خاک آن را بر چشم می نهد ... پیامبر (ص ) شاهد این صحنه بودند و همانجا برای جناب زهیر دعا می کنند ...
روزی که زهیر از امام می گریخت ... و امام او را به حضور پذیرفت او را در آغوش گرفت به یاد آن خاطره افتاد و دعایی که پیامبر (ص ) در باره اش کرده بود ...
و واقعا هم عاقبت بخیر شد.

اول ضمیرمفردغائب کجایی؟؟ شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:07 ب.ظ http://www.C100o13yar.blogfa.com

تامل برانگیز بود
ان شاالله خدا عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد