رفیق شفیق

یا رفیق من لا رفیق له

رفیق شفیق

یا رفیق من لا رفیق له

دشمن خوبی ها:

یه کشور در نظر بگیرید که دشمن از چهار طرف بهش حمله کرده...


حالا فکر کنید کشور وجود آدمی وخوبی هاش از چهار طرف مورد حمله یه دشمن قرار گرفته...


ثم لاتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم وعن ایمانهم وعن شما ئلهم   (سوره اعراف آیه 17)


شیطان به خداوند گفت:از پیش رو وپشت سر واز طرف چپ وراست به سراغ آنها می آیم...


خطر جدیه چون دشمن زیبایی ها وخوبی ها به عزت خدا سوگند خورده که همه را  گمراه می کند.مگر مخلصان را..


فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین  (سوره صاد آیه 82و83)


ابلیس گفت:به عزت تو سوگند که همه شان را گمراه خواهم کرد مگر بندگان مخلصت را


حالا با این دشمن قسم خورده چی کار کنیم؟


درسته خیلی مکاره واز هر دری وارد میشه!


درسته آدم به اشتباه میندازه وزشتی ها رو براش زیبا جلوه میده...


درسته که یه لحظه هم از آدم غافل نمیشه و گام به گام کارش رو انجام میده !


اما خدای مهربون یه چیز دیگه هم گفته و اون این که:


ان کید الشیطان کان ضعیفا  (سوره نساء آیه 76)


قطعا نیرنگ شیطان سست وضعیف است.


حالا به نظر شما چطور می تونیم جلوی این دشمن قسم خورده وایسیم؟



رب اعوذ بک من همزات الشیاطین   (سوره مومنون آیه 97)


پروردگار زیبایها وخوبی ها ما از همه وسوسه های شیطان به تو پناه میاریم...






نظرات 14 + ارسال نظر
فریناز چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ق.ظ

سلام رفیق نازم...
بانو اسم رفیق چه قدر سنگینه برای یه زن
اسم خودت سکرته؟

به قول دکتر شریعتی: بارالها مرا با نخواستن ها و ندادن ها رویین تن کن

شیطون بیشتر از اونچه که فکر کنیم در ما در کوچک ترین زوایای زندگی مون نفوذ میکنه! اما اگه منافذ نفوذش رو با ایمان واقعی و راستین خودمون ببندیم دیگه راه نفوذی نخواهد داشت

چقدر باید مراقب بود... همیشه و هر لحظه باید مراقب باشیم
جالبه بازم غافلیم... از یه لحظه ها و ساعت هایی تو زندگی غافل میشیم و میدیم خودمونو دست شیطون

ایمان رو بید قوی کرد... تنها راه مقابله با اون... بنده ی مخلص شدن برای خداست

سلام فریناز جونم
نه اسم خودم سکرت نیست

آخه من خیلی اسم دارم کدومشو بگم؟

اسم شناسنامه یم فاطمه هست
----

امان از فراموشی ما ...

مثل همیشه عالی گفتی دوست جونم

حالا اگه توفیقی باشه یه پست میذاریم در مورد بند های مخلص خدا

باشو چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 ق.ظ

سلام بیا امروزارام نیست منتظرم

سلام عمه جون خودم

چشم اومدم

هنوز منتظرم؟؟؟؟؟؟؟؟ چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ

سلام!
خیلی قشنگ بیان کردید و با آیات قرآن تطبیق دادید!
خدا قوت!
یاعلی!

سلام
ممنون
امیدوارم از مرحله ی حرف به مرحله ی عمل برسه

یا علی

باشو چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:38 ب.ظ

عزیزم من نظرمو داده بودم خوب جفت کردی

ممنون عمه جونم

باشو پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ

سلام حالت چطوره خوبی؟خب خداراشکر.
دیدم بخواب دوش که ماهی برامدی
کزعکس روی او شب هجران سرامدی
تعبیررفت یارسفرکرده میرسد
ای کاج هرچه زودتر ازدردرامدی
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
حالم خوب خوبه چون دوباره با بچه ها سر وکار دارم

---
مولای من باور کن دیگر زود هم دیر است خود نیز آمدنت را دست به دعا بردار...

بانوی آبان جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ب.ظ http://www.poshtevazheganesokot.blogsky.com/

سلام

مهمترین بخشی که گفتید همین «ان کید الشیطان کان ضعیفا (سوره نساء آیه 76) » است ...

خیلی خوب بهم ربط دادید .....

در راه خدا فقط باید کمی اخلاص داشت .... بقیه رو باید سپرد به او ...

سلام

خدا کنه ما هم از بندهای مخلص خدا باشیم تا از شر شیطان در امان باشیم...

ممنون از حضورتون

مجنون بی دل شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ق.ظ http://arbabedel.blogfa.com

سلام شهادت امام جعفرصادق رابه شما تسلیت میگم وشمارادعوت میکنم به وبلاگ حقیر امید که بتوانم ازنظرات شمااستفاده نمایم

سلام
منم به شما تسلیت میگم
چشم اومدم

باشو یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:10 ب.ظ

سلام من طفل دبستانم بیا

سلام
چشم اومدم

هنوز منتظرم؟؟؟؟؟؟؟؟ دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ http://ammaryaser8.blogfa.com

جاذبه ی خاک به ماندن میخواند و آن عهد باطنی به رفتن!
عقل به ماندن میخواند و عشق به رفتن!
و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود!
شهید آوینی!

باشو دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:52 ب.ظ

دخترخوشگلم خوبی ؟ توچرا ازخوندن سرگذشت جانباز ناراحت میشی بجای ناراحتی بخودت قول بده که این ازادی رو مزه مزه کنی باتمام وجود دنباله روی اونا باشی وظیفه ی تو گریه نیست اونی باید گریه کنه که خودفروخته س دین وایمون نداره اره عزیزم قربون چشات

ممنون عمه جونم
امیدوارم ادامه دهنده ی راهشون باشیم...

باشو سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ

سلام خداقوت.بیا حصر ابادان شکست

سلام
ممنون
چشم اومدم

باشو سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:36 ب.ظ

سلام حالت خوبه؟ پیدات نیست خوبی؟

سلام
خوبم عمه جونم
اومدم عزیزم

مجنون بی دل چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ق.ظ http://arbabedel.blogfa.com

سلام چه وب لطیفی خوشم اومد اگه باالوداع موافقی بیا

هنوز منتظرم؟؟؟؟؟؟؟؟ چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://ammaryaser8.blogfa.com

از عملیات که برگشت رفت پیش فرمانده!
به فرمانده گفت:
فرمانده! چه نیازی به اینه که ما تلاش کنیم اینا رو گمراه کنیم؟
فرمانده گفت:
اینا اگه گناه کنن اومدن امامشون به تاخیر میفته ، امامشون که بیاد روزگار ما سیاه میشه...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد